قبل از انقلاب، ساختار کوهنوردی ما فرانسوی بود، آموزش هم گرته برداری و کپی از فرانسه بود، گاید را کرده بودن مربی، آسپیران گایدکمک مربی.دوره های آموزشی هم ابتدا کار آموزی بود و بعد . تکمیلی بعد کمک مربی بعد مربی.قبل از سال ۵۷ تقریبا هر چند سال یکبار فدراسیونکوهنوردی از مربیان خارجی دعوت می کرد برای آموزش به ایران بیایند و کلاس هایی را برای مربیان برگزیده برگزار کنند، تا مربیان ایرانی با روش های جدیدتر و بهینه تر آشنا شوند.
چند کتاب در آن دوره برای آموزش کوهنوردی نوشته شده بود اما نه با هدف تدریس در دروه های آموزشی.
کتاب «کوهنوردی جدید» که به همت مرحوم صادق امین مدنی در آن دورانچاپ شد، یکی از بهترین منابع آموزش کوهنوردی فنی محسوب می شد.
بعد انقلاب یه شخصی به اسم آقایی شد رییس فدراسیون گفت کوهنوردی باید اسلامی بشه با پای برهنه هممی شه رفت کوه!
وقتی آقای آقاجانی به ریاست فدراسیون محسوب شدن جزو اولین کارهاشون منحل کردن دوره تکمیلی بود.
وزارت ورزش هم طرح یکسان سازی مدارک آموزشی برای همه فدراسیون ها را صادر کرد وگفت مربی ها سه درجه دارن :
سه و دو و یک
این طرح که اومد فدراسیون اون ها هم گفتن باشه ، البته چاره دیگری نداشتند ، دوره ها تبدیل شد به کارآموزی بعد هم مربیگری درجه سه! بعد دو بعد یک.
یکسری از مربی ها که تو فدراسیون مونده بودن شدن درجه ۲ ، و بقیه درجه ۳.
فدراسیون سالی یه بار فراخوان مربیگری درجه سه می داد و قبولی در اون مثل قبولی در کنکور اون سال ها بود ، عملی قبول می شدی گزینش رد می کردن. ( خیلی از سنگنوردان خوب را می شناسم که بهانه های واهی فنی رد شدن، اما در حقیقت اشکال گزینشی داشتن).
به هر حال جو اون زمان اینجوری بود.
آقای آقاجانی در دوران اول ریاستشون معتقد بودن آموزش سلاح فدراسیون هست و باید در انحصار فدراسیون باشه و این رو به صراحت در گرد هم آیی باشگاه دماوند در زمستان ۱۳۶۸ در هتل اسون بیان کردن، دماوندی ها می خواستند یک مربی خارجی به ایران بیاورند برای آموزش.
به همین خاطر حاضر خیلی سخت بود غیر خودی ها درجه دو بشن، درجه یک هم که فقط آقای حسن جواهر بودن که استنادشون به شرکت در کلاس کوهنوردی در سویس بود ومی گفتن اونکلاس بقدری سطحش بالا بود که می شه درجه یک.
آقای موسوی که مدت ها کمیته فنی فدراسیون بود تعریف می کردن در یک دوره درجه دو که در سال ۶۷ برگزار شد از روی عکس های یه کتاب آلمانی که مرحوم محمد داودی با خودش آورده بود تدریس کردن .حالا چطور آلمانی را ترجمه کردن و خوندن من نمی دونم!
مفاد آموزشی مکتوب در فدراسیون وجود نداشت، هر کی هم به سلیقه خودش آموزش می داد. یک علتش هم خالی آرشیو شدن فدراسیون بعد از انقلاب بود که با رفتن مسئولین وقت، تقریبا معلوم نشد مدارک و اسناد فدراسیون چی برسرشون اومد .
مشکل تقسیم دوره های آموزشی و حذف دوره تکمیلی یا پیشرفته این بود که فرد را مجبور می کرد برای بادگیری حتما دوره مربیگری ببیند! ضمن این که بین مربی ها هم بنوعی سیستم رتبه بندی ارتشی درست می کرد. درجه بالاتر اقتدار بیشتر!!
گویا یک سری تکنیک های سری وجود داشت که تنها مربیان درجه دو و یک حق دانستن آن را داشتند!! حالا این تکنیک ها چه بود ، نه کسی می دانست نه مکتوباتی در باره آن بود.
طی سال های ۶۰ و ۷۰ کسی در فدراسیون به صرافت نوشتن دستور العمل های برگزاری دوره، یا درسنامه نیافتاد دوکتاب خوبی که در این دوران چاپ شد کتاب فن کوهنوردی به قلم و ترجمه شهریار امیر بیگی بود و ترجمه کتاب آلن بلاکشاو با عنوان آموزش کوهنوردی.
از سال ۱۳۷۰ باب شدن صعودهای ورزشی و بعد هم برنامه های هیمالایا نوردی توجه وتوان تشکیلاتی فدراسیون را معطوف خودش کرده بود.
اولین متن مکتوبی که از فدراسیون دیدم سال ۱۳۷۲ بود که برای دوره بازآموزی مربیان درجه ۳ در رودبارک که سه صفحه تایپ شده داده شد دست همه بعنوان سرفصل های دوره کارآموزی.
دوره های آموزشی هم محدود بود به کارآموزی سنگ و برف و هر از چند گاهی مربیگری درجه سه، هر چند مربیان بطور کلی می دانستند قراره چه چیزی آموزش داده بشه، اما نحوه آموزش سلیقه ای بود. این امر در دورهای مربیگری هم صدق می کرد.
یادم هست وقتی در دوره کارآموزی سنگنوردی شرکت کردم اولین سئوال من و بقیه دوره ای ها این بود: آیا مرجع یا درسنامه ای هست که به آن رجوعکنیم. و خب جواب منفی بود.
شکی در این نیست که سنگنوردی و کوهنوردی فنی ، کاری است عملی و باید با تمرین مستمر آن را فرا گرفت، اما در کنار تمرین عملی وجود مرجعی که بشود به آن رجوع و اطلاعات را با آن به روز و یا مرور کرد بسیار مفید است. کتاب های محدود موجود در آن زمان از سطح کارآموزان بالاتر بودند و نمی توانستند به خوبی جایگزین یک طرح درس اختصاصی و منبطق بر آموزش های کلاس باشند. ضمن این که آموزش قطره ای جلوی پیشرفت علاقه مندان را می گرفت .
در سال ۱۳۸۰ من با دو نفر دیگر از اعضای باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند انتخاب شدیم تا در دوره International Mountain leader در مدرسه کوهنوردی ENSA شامونی فرانسه شرکت کنیم.
این دوره سه هفته ای در پایتخت کوهنوردی دنیا دیدگاه من را به چگونگی آموزش کلا عوض کرد، کتابخانه ENSA و امکانات آموزشی آن، آزمایشگاه تست ابزار و استاندارد در کنار کار عملی زیر نظر گایدهای IFMGA فرصتی بود که بفهمم کوهنوردی واقعی یعنی چه.
آموزش های دوره گزیده ای از علم و عمل بود، من همیشه بهمباحث تئوری و فیزیکی کوهنوردی فنی علاقه داشتم و آنجا جایی بود که می شد پاسخ تمام سئوالاتم را در باره فاکتور سقوط، نیروی ضربه و چگونگی محاسبه آن ، زایای کارگاه ها و بسیاری از موارد دیگر بگیرم .
در صحبت با مسئول آموزش مدرسه متوجه شدم آن ها برای تمام دوره های آموزشی دستورالعمل برگزاری و طرح درس مکتوب دارند ، پرسیدم آیا می شود یک کپی از تمام طرح درس ها داشته باشم ؟ جواب مثبت بود ، روز آخر کلاس یک کپی کامل از تمام طرح درس ها به ما سه نفر داده شد. چیزی در اندازه ۱۰۰۰ صفحه جزوه.
وقتی به ایران برگشتیم من جزوه ها را به باشگاه دماوند تحویل دادم به این خیال که بعدا یک کپی از آن ها برای خودم تهیه کنم. اما دبیر وقت باشگاه که در آن برنامه هم سفر ما بود جزوه ها با خود به خانه برد و گفت: این جزوه ها متعلق به من است و به کسی نمی دهم! و نداد!!
کمیته کوهنوردی فدراسیون در آن زمان در حال برنامه ریزی برای برگزاری یک کنگره سنگنوردی در دره اخلمد خراسان بود و از من دعوت کردند مسئولیت فنی کنگره را بر عهده بگیرم. من چند وقتی بود که در فصلنامه کوه بخش نکات فنی TechTip را می نوشتم که باز خورد خوبی در جامعه فنی کار داشت. که البته بیشتر آن ترجمه از مجله Climbing و کتاب های کوهنوردی فنی انگلیسی بود.
به فدراسیون پیشنهاد کردم برای کنگره یک جزوه تهیه کنیم با همان سیاق نکات فنی و شرکت کنندگان در کنگره در کارگروه های مختلف در باره آن ها گفتگو و تبادل نظر کنند.
این کار انجام شد و خوشبختانه در کنگره با استقبال خوبی هم رو برو شد.
در پاییز سال ۸۰ و در جلساتی که در کمیته فنی فدراسیون برای بازنویسی نظام آموزش برگزار می شد من هم دعوت شدم. چند پیشنهاد مشخص در آن جلسات ارائه دادم :
- برگرداندن دوره تکمیلی به سیستم آموزش
- نگارش دستور العمل برگزاری دوره های آموزشی که تمامی جوانب یک دوره در آن دیده شود.
- نگارش طرح درس ویژه کارآموز و مربی برای تمامی دوره ها.
هدفم از نگارش دستور العمل برگزاری دوره های آموزشی این بود مربیان قبل از شروع دوره و بعد از آن بدانند باید چه مراحلی را طی کنند، چه تدارکات و چه هماهنگی هایی لازم است. وقتی مربی لیست لوازم مورد نیاز، لوازم کمک آموزشی ، فرم های ارزیابی مربوطه و مهم تر از همه سرفصل ها و درسنامه های آموزشی را در اختیار داشته باشد جایی برای فراموشی یا آموزش سلیقه ای باقی نمی ماند .
برای طرح درس ها هم از کار آموزی سنگنوردی شروع کردم، ترجیحم این بود که هر طرح درس دو نسخه داشته باشد ، یکی برای مربی ، دیگری برای شاگرد و در آن تمامی سرفصل ها و مطالبی که باید در کلاس آموزش داده شود بصورت مصور و با توضیحات کامل آورده شود.
عمده مطالب ترجمه از کتاب های کوهنوردی فنی بود که قسمت های مربوط به هر سرفصل را پوشش می داد، سعی کردن فقط به یک کتاب بسنده نکنم و از تمام کتاب هایی که در اختیارم بود کمک بگیرم ( و همیشه در حسرت آن جزوه های ENSA را بودم که در گوشه انباری خاک می خوردند و کسی نمی تونست از آن ها استفاده کند).
نسخه اول طرح درس کار آموزی سنگنوردی را به چند مربی پیشکسوت دادم و نظر خواستم.
همیشه مدیون «سعید جواهر پور » هستم که با لطف فراوان نکات بسیار زیادی را گوشزد کرد.
در همین زمان مسئول کمیته کوهنوردی بنا به نظر ریاست فدراسیون عوضشدو مهدی داور پور به ریاست کمیته منصوب شد.
من چندان شناختی از «داورپور » نداشتم ، اما او بسیار از کارهای انجام شده استقبال کرد و قول همه گونه همکاری داد.
در دوره باز آموزی مربیان در کرمانشاه خبر اضافه شدن دوره تکمیلی به سیستم آموزشی کوهنوردی اعلام شد و برای بار اول طرح درس کارآموزی که حجمی در حدود ۲۰۰ صفحه داشت به مربیان معرفی شد و همچنین دستور العمل برگزاری دوره های آموزشی.
برای نوشتن این طرح درس علاوه بر منابعی که ذکر کردم در چندین جلسه با تنی چند از مربیان به منطقه سنگنوردی بند یخچال رفتیم و در آنجا ضمن مرور بخش هایی را تکمیل وتصحیح کردیم، که اسم این دوستان در ابتدای طرح درس ذکر شد از آنها تشکر بعمل آمد.
این طرح درس شامل بخش عملی و بخش تئوری بود. و تمام مفاد تئوری دوره کار آموزی شامل سرپرستی، تغذیه، درجه بندی، آشنایی با کوه های جهان و ایران و سبک های کوهنوردی و جهت یابی و ملاحظات حفظ محیط زیست در آن آمده بود.
این یک تحول بزرگ در نحوه برگزاری کلاس ها در فدراسیون به شمار می رفت و برای مربیان یک تغییر جدید و البته مثبت بود.
قدم بعدی نوشتن طرح درس ، تکمیلی و مربیگری سنگنوردی درجه سه بود.
من با رده بندی درجه ۳،۲،۱ از اول مشکل داشتم و معتقد بودم نمی شود بخشی از آموزش ها را منحصر به یک دوره خاص کرد، بعد از دوره کار آموزی اگر شخص بخواد به کوهنوردی فنی ادامه بدهد باید همه چیز را در دوره تکمیلی یاد بگیرد و بعد با تمرین و تکرار پیشرفت کند.
از نظر من مربیگری یک حرفه است، کسی مربی می شود که بخواهد آموزش دهد، قرار نیست برای فراگیری تکنیک ها کسی مربی شود، آن هم در رشته ای مانند سنگنوردی یا یخنوردی.
اما ساختار معیوب وتحمیلی وزارت ورزش این امر را به آموزش کوهنوردی در ایران تحمیل کرده بود و برون رفتی برای آن وجود نداشت.
به نظر من دوره مربیگری جایی برای مرور روش های ایمن و صحیح و چگونگی درست آموزش است نه جایی برای یادگیری تکنیک ها چه پایه چه پیشرفته. بنابراین سعی کردم در نگارش درسنامه ها بخصوص دوره تکمیلی تمام موارد لازم را در آن بگنجانم.
زمستان سال ۲۰۰۳ من به همراه چند مربی دیگر به Glenmore lodge اسکاتلند برای یک دوره آموزش صعود های ترکیبی رفتیم.
کلاس بسیار خوبی بود و در برگشت دوکتاب آموزشی با خودم به ایران آوردم و این بار کتاب ها را پیش خودم نگه داشتم . این دو کتاب سنگ بنای نگارش طرح درس دوره های برف و یخ بود.
این طرح درس را هم در دوره باز آموزی مربیان در توچال معرفی کردیم.
در دو سال بعد و قبل از مهاجرتم به انگلستان ، چند بار این کل مجموعه را ویرایش شد.
سعی کردم نسخه های ویژه شاگرد به نوعی نوشته شود که گویا یک مربی در حال گفتگو و توضحیح تکنیک ها می باشد و در نسخه های ویژه مربی نحوه نگارش بصورت یاد آوری نکات کلیدی حین آموزش بود.
همانطور که گفتم مطالب این درسنامه تماما ترجمه شده از منابع و کتاب های کوهنوردی اروپایی و امریکایی بود . کوهنوردی در ایران ورزشی وارداتی است، تمام تکنیک ها و فنون آن از کشورهای اروپایی به ایران منتقل شده، و ما در بهترین حالت استفاده کننده و دنباله رو آن ها هستیم .
این روش ها طی دهه ها بارها و بارها مورد بازنگری و تصحیح قرارگرفته و توسط کوهنوردان در دنیا برای کارهای عملی مورد استفاده قرار گرفته است.
کوهنوردی را به تنهایی از روی کتاب و نوشته نمی شود یاد گرفت اما بودن کتاب و منابع در کنار کار عملی از فرد کوهنوردی می سازد که می داند چرا یک تکنیک را انجام می دهد و چرا آن را انجام می دهد.
هنوز و بعد از نزدیک بیست سال این جزوات در تمامی دوره های آموزشی فدراسیون تدریس می شود ، هر چند گاهی مسئولین نام نویسنده را از ابتدای آن برداشته اند و چند عکس به آن اضافه کرده اند ، اما بن مایه و ساختار همان نوشتار های اولیه بود.
خوشحالم که این یادگاری از من در کوهنوردی ایران باقی مانده است.